فرزند عزیزم
فرزند عزیزم
آن زمان که مرا پیرو از کار افتاده یافتی
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم
اگر صحبتهایم تکراری و خسته کننده است
صبور باش و درکم کن
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم
وقتی بی خبر از پیشرفتهای دنیای امروز سوالاتی میکنم با تحقیر به من ننگر
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارد دستانت را به من بده همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من بر میداشتی
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم خسته و عصبانی نشو
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم
کمکم کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم
فرزند دلبندم دوستت دارم
این عکس مادر بزرگمه که خیلی دوستش داشتم چند مدت بود که مریض احوال بود و الانم یه هفته میشه که دیگه کنارمون نیست
برای شادی روحش صلواتی هدیه روح این مادر زجر کشیده و دلسوز بکنید
روحت شاد و یادت گرامی