آتناآتنا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره
امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

آتنا و داداش گلش

اندر احوالات روزهای شهریور 93 وروجکهای نازم

1393/6/30 18:35
نویسنده : مامان زری
526 بازدید
اشتراک گذاری

خدای بزرگ رو به خاطر هدیه های که بهم داده شاکرم و سپاسگذارم و نهایت تلاشم به ثمر نشستن گلهای باغ زندگیمه ، خدایا توکل به خودت

حالا بریم سراغ عکسهای قشنگتون‌ 

برای جشن سیسمونی رفته بودیم خونه خاله سعیده 

 

انشالله که این فرشته کوچولوی خاله هم به سلامتی بیاد  که خیلی دوستش داریم و منتظرشیم

این طوطی قشنگ هم  عضو جدید  خونه ی ماست که وقتی ما بیرون بودیم خودش خودشو مهمون کرده بود و از در تراس امده بود داخل خونه ( ناگفته نمونه بچه ها هم کلی کیف کردن از آمدن این طوطی)  ماهم کلی از اهالی کوچه پرس و جو کردیم که صاحب طوطی رو پیدا کنیم که ... بلاخره ناگزیر طوطی رو نگه داشتیم 

اینجا هم رفته بودیم خونه خاله سپیده که با محمدمهدی بازی کنید

اموال بنده خدا رو صاحب شده بودید حالا زورم می گفتید بهش 

تو یکی از این روز ها هم رفتیم آبگرم همدان البته فراموش کردم که عکس ازتون بندازم این چندتا عکس هم تو راه برگشت از آبگرم  که برای نهار و نماز رفتیم یکی از پارکهای اطراف اونجا انداختم ازتون

کودک درون باباتونم حسابی فعال شده بود کلی هم به شما هم به باباتون خوش گذشت

واقعا بچه های خوبی هستید و تو همه ی مواردا کمک حالمونید دستتون درد نکنه

ماشالله از در و دیوارم بالا میرید

اینجاهم  آتنای گلم با سماور و استکونهایی که برای دوره بچگی من هستش و یادگاری از اون روزها نگهش داشتم  بازی می کنه  واقعا یاد روزهای بچگی بخیر چقدر با این وسایلها خاله بازی کردم

خدا خودت همیشه و همه جا مراقب گلدونه های منم باش 

 

 

پسندها (14)

نظرات (10)

مامان مهلا
30 شهریور 93 18:41
عکساتون عالی بود وروجکااااااااا
مامان زری
پاسخ
ممنونم چشماتون قشنگ دیده
اتی مامان
30 شهریور 93 19:17
ماشالله به وروجکهای شیرینخداحفظشون کنه
مامان زری
پاسخ
مرسی خانمی دوستتون داریم
مامان افسانه
30 شهریور 93 19:25
دوست عزیزم الهی فرشته اسمونیتون به سلامتی زمینی بشه و بیاد بغل شما خیلی طوطی نازی دارین چه بامزه خودش اومده خونتون فرشته های ناز حسابی مراقبش باشین دوستتون دارم
مامان زری
پاسخ
این چند روزه طوطی هم به این وروجکهای من عادت کرده طوری که بچه ها کاری نداشتنی باهاش طوطی سروصدا میکنه ب که بچه ها بیان سراغش
مامان دینا
30 شهریور 93 19:39
انشالله محبتتون دایمی باشه همیشه همدیگه بغل و بوس کنید عکساتون هم خیلی جالب بود دلمون واستون تنگ شده بود مامان زری خوش به حالت که اسباب بازیات رو نگه داشتی من ندارم حسودیم شد
مامان زری
پاسخ
ممنون عزیزم دینای گلمو میبوسم
مامان مهدیه
31 شهریور 93 9:10
آفرین به بچها که به مامانشون کمک میکنن عجب سماور قشنگیه
مامان زری
پاسخ
مرسی مرسی مرسییییییی
مامان هانا و آریا
2 مهر 93 17:19
چه کوچولوهای مهربونییی به مامانیشون کمک میکنن چه طوطی خوشملی پاییزتون سرشار از خندههههه
مامان زری
پاسخ
ممنونم خانمی خیلی دوستتون داریم
فائزه مامانه سوگند
4 مهر 93 19:15
سلاااااااااااااااااااااااااااام زهرا جون به به اتنا خانم گل انشالله نی نیشون بزودی بیاد تو جمع شما ای وای چه طوطی خوشگلیچند وقت پیشم خونه مامان اینها یه مرغ عشق روی میله پردشون وایستاده بود و پدرم گرفتش ولی مال کسی نبود و الان پیش خواهرمه که براش جفت بخره خیلی خوشگله طوطی خوشگله هم مبارک ورورجکهای دوست داشتنی شما شما که همش به گردشیداانشالله همیشه خوووووووووش باشید چه بچه های گل و کمک حالی افرین می بوسمتون خوشگلهای عزیز
حانیه
6 مهر 93 15:14
چه عکسای خوشملی
ابجی سجا
10 مهر 93 14:57
از نگاهت تا دلم رنگین کمان گل می کند با تو باید مثل باران حرف زد !
ابجی سجا
10 مهر 93 14:58
ممنن بابت درخواست