یلداتون مبارک
یک روز مونده بود به شب یلدا رحمت خداوند شامل شهرمون شد و برف قشنگی همه جا رو سفید پوش کرد ماهم به پاس این نعمت خداوند سجده ی شکر گذاشتیم و با خاله سمیه و ریحانه جان راهی پارک محله مون شدیم و خلاصه که به شما بچه ها حسابی خوش گذشت و کلی برف بازی کردید و آدم برفی درست کردید
قبل از این که ما برسیم ریحانه خانم گل یه آدم برفی خوشگل و کوچیک درست کرده بود
امسال ۲۸صفر مصادف شده با شب یلدا برای همین به این فکر افتادم که کمی حلوا درست کنم که هم شما دوست دارید و هم مورد قبول حق باشه و هم خیرات اموات . انشالله
که دست به کار شدم برای تهیه حلوا و این پسرک دوست داشتنی گلمم نقش فعالی داشتند
اا
از اونجایی که هرساله شب یلدا رو خونه ی حاجی بابا میریم اما امسال این شب رو مجبور بودیم خونه ی خودمون تنها بمونیم چون حاجی باباینا جایی دعوت بودن و خونه نبودن
اینم عکسهایی که از شما کوچولوها انداختم
چند مدتی بود که می خواستم همه ی فامیل رو دعوت کنم و دور هم باشیم که بلاخره فرصت مناسب پیش اومد و دو روز بعد از شب یلدا همه رو صرف شام دعوت کردم و چون بابا هم فردای مهمونی عازم استانبول بود و همین دورهمی باعث شد که دیدارها تازه بشه و شب خیلی خیلی خوبی رو کنار همدیگه بودیم و خیلی خوش گذشت
سمیرا خاله هم به مناسبت اولین یلدای پارسای خوشگل ، کیک قشنگ و بزرگی با چاپ عکس پارسا روی کیک تدارک دیده بود و مهمونی ما رو قشنگ ترش کرد
پارسای عزیزم اولین یلدات مبارک عزیز خاله
قبل از برش کیک هم طبق معمول مراسم انگشت زنون به کیک رو داشتیم که بچه ها استقبال نکردن و فقط و فقط محمد مهدی نازم شروع کرد به خوردن کیک اونم با انگشت و حسابی از خجالت شکمش در اومد
متاسفانه یزداد هم مریض شده بود و نتونست بابچه ها بازی کنه و کل مهمونی رو خوابید. انشالله همیشه سالم باشی یزدادگلم
روی گلتون به سرخی انار
شبتون به شیرینی هندوانه
خنده هاتون مثل پسته
عمرتون به بلندای یلدا
یلداتون مبارک