سال نو مبارک
سال نو مبارک
سنجد و سیب و سرکه
چند تخم مرغ رنگی
با سمنو و سرکه
چه سفره یی قشنگی
با یک قرآن زیبا
کنار تنگ ماهی
همراهش سیر و سبزه
چیده شده چه عالی
امسال بعد از چند سال برای سال تحویل خونه ی خودمون بودیم و شبش هم خانواده ی بابا از ماکو تشریف آوردن شهر ما و شام رو دور هم خوردیم و چون لحضه ی سال تحویل امسال دو نیم نصف شب بود و مهمانهامون که کل روز رو برای رسیدن به خونه ی ما تو راه بودن و خسته شده بودن تا ساعت یک شب دور هم بودیم اما دیگه مهمونهامون ار فرط خستگی خوابشون برد و من فقط تنها برای سال تحویل بیدار بودم
این چند تاعکس هم قبل از سال تحویل از شماها گرفتم
6
امسال متاسفانه کل ایام نوروز رو موندیم تو شهر خودمون و خبری از مسافرت نشد . دقیقا روز دوم فروردین آتنا خانم باتب و سرفه و عفونت چشم روزش رو شروع کرد و چون هواها هم سرد و بارانی بود ترجیح دادم که مسافرت نریم که آتنا هم حالش بهتر بشه
و اینطور شد که عزیزجون و بابابزرگ و عموهادی راهی مشهد مقدس شدن و ماهم تصمیم گرفتیم بعد از چند روز دیگه به مسافرت بریم که برای بابا یه ماموریت کاری واجب پیش اومد و مجبور شد به ماموریت که تو شهر مشهد بود بره و اینطور شد که امسال مسافرت نرفتیم
اینجا خونه ی خاله سمیه برای عید دیدنی رفته بودیم حالت چشمهای آتنا مشخصه که مریض بود و از چشمهاش ترشحات میومد
خیلی اصرار داشتی که رو هر پله دراز بکشی و من ازات عکس بندازم
و اما اینم از عکسهای روز سیزده بدر و همینطور چهاردهم فروردین که رفته بودیم تو دل طبیعت
و یه کیک خیلی خوشمزه با هنرمندی خاله سمیرا به مناسبت تولد مامانیا که تو روز سیزده بدر بودش
روزگارتون زیبای زیبا
خیلی خیلی دوستتون دارم