آتناآتنا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

آتنا و داداش گلش

دختر گلم روزت مبارک

پرنسس گلم          آتنای نازنینم      روزت مبارک به خاطر روز دختر به درخواست خودتون کاپ کیک و دسر با طرح کیتی درست کردم  و بعدشم که فشفشه و برف شادی راه انداختیم    اینم از مزیتهای داشتن خواهره که سرت رو بزاری رو پاش و  برنامه کوک نگاه کنی     ...
27 مرداد 1394

بازدید چند ساعته آتنا گلی از شرکت باباجونش

  مدتی بود که بابا  به آتنا قول داده بود که ببردش شرکتشون تا از نزدیک قطارها رو ببینه بلاخره اون روز فرا رسید و آتنای گلم از ذوقش صبح خیلی زود بیدار شدش و لباسهاشو پوشید و منتظر موند که بابا از خواب بلند بشه و دخترش رو ببره شرکت و اینم از  عکسهایی آتنای گلم تو شرکت بابا    کلی بهت خوش گذشته بود چند بار هم زنگ زدی به خونه و با امیرمحمد در مورد شرکت و قطارها و... تعریف کردی و طفلکی پسرک شیرین زبونم که بعد از صحبت تلفنی با آبجیش در رابطه با شرکت , شروع میکرد برای مامان حرفهای آتنا رو تکرار میکرد و چقدر هم با ذوق و شوق حرفهای آتنا رو تعریف میکرد  و چند بار...
25 مرداد 1394

محمد حسین گلم و پارسای عزیزم : مرواریدای خوشگلتون مبارک

و چه روز خوبی بود روز جشن دندونی محمد حسین عزیزم    که بعداز نهار رفتیم خونهی خاله سعیده و بعد هم جشن و بزن و برقص و مهمونی و ... که شماهم عاشق اینجور مراسمها هستید و روز شاد و قشنگی داشتید و حسابی شادی کردید               یک هفته بعد هم جشن دندونی پارسای عزیزم بود که تو خونه ی مامانیا برگزار شد و باز روز خوب و شادی براتون بود و سمیرا خاله ی هنرمند کلی بیسکویت با انواع دسر و کیک با طرح دندون و کلی خوراکیهای خوشمزه دیگه برای جشن پارسا ت...
24 مرداد 1394

روزهای پایانی تیرماه

فردای عید فطر یه سفر کوتاه و یه روزه با حاجی بابا  , مامانیا  , سمیرا خاله و پارسای گل , سپیده خاله و عمو محمد و محمد مهدی شیطون راهی لاله جین شدیم  صبح زود حرکت کردیم و برای صبحانه به لاله جین رسیدیم با این که سفر کوتاهی بود اما خیلی خیلی خوش گذشت و خدا رو شکر روز خوبی رو گذروندیم و هم به خرید رسیدیم و هم به پارک برای بازی شماها و اینم چند تایی عکس از شماها تو سفرمون به لاله جین                  از طرف کانون فرهنگی کودکان برنامه تاتر در پارک برگزار می کردن که منم شما دوتا ...
10 مرداد 1394

امیر محمد گلم 3 سالگیت مبارک

       پسر ناز و شیرینم  عزیزنرینم تولدت مبارک        تولدت مبارک ای گل و گلدون من هزار سال زنده باشی , بسته به تو جون من             تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک  تولدت مبارک     گل خندون من لمس بودنت مبارک         حالا نوبت رقص و شادیه  هووووووووووووووووووووووووووووووووو ااااااااااااااااا دست سوووووو ت هوراااااااااااا حالا همگی باهم بخونیم  تولدت ...
4 مرداد 1394

روزهای خردادی زیبا

یه شروع زیبا برای این فصل دوست داشتنی که حسابی از این روزها استفاده کردیم و خدا رو شکر که به شماها خیلی خوش گذشته تو این روز قشنگ رفتیم پارک و قسمت شهرک ترافیکیش که دوچرخه سواری کردید و چقدر هم قشنگ این پسرک بازیگوش من یاد گرفت که دوچرخه سواری کنه و دیگه وقت این رسیده که دوچرخه ی بزرگتری برای آتنا ی گلم بخریم و این دوچرخه رو امیرمحمد سوار بشه و این بماند که چقدر هم سر دوچرخه سواری باهم دعوا تون میشد      و اینم کیک مامان پز به مناسبت تولد بابا که از بدشانسی  تو حین آماده سازی این کیک همزنم سوخت و نشد اونطور که دوست داستم کیک رو درست کنم اما بازم خیلی خوب شده بود  ...
24 خرداد 1394

اردیبهشت 94

مهربانترین بابای دنیا     صادقانه دوستت داریم و        هزاران شاخه گل شقایق تقدیمت می کنیم به مناسبت روز پدر  تو فکر تدارک یه کیک بودم که با کمک سمیرا خاله و با سلیقه ی آتنای گلم کیک دورا درست کردم و خیلی هم خوب شده بود و کلی هم ذوق کردید و حسابی هم شمع فوت کردید           روزهای تعطیل با کل خانواده راهی جاهای سرسبز شهرمون میشیم و از مناظر زیبا و هوای عالی بهاری کمال استفاده رو میبریم و کلی هم به شماها خوش می گذره به قدری خوش میگذره که با گریه سوار ماشین میشید ک...
19 ارديبهشت 1394

روزهای فروردینی زیبای ما

خدای خوبم شکرت به خاطر فصل های رنگارنگی که به ما هدیه کردی و الان داریم از سبزترینش لذت میبریم  فصل بهار رو خیلی دوست دارم و حیف میدونم که تو این فصل قشنگ از پیاده روی و رفتن به طبیعت بی نصیب بمونیم برای همین هم  توی برنامه ی هر روزمون یا رفتن به پارک داریم یا پیاده رفتن به خونه ی حاجی بابا و هم خلاصه اینکه روزهامون خیلی قشنگه                      این پارک رو به خاطر باب اسفنجی که باهاش مدل تاب درست کردن خیلی دوست دارید تو این ماه دوبار اومدیم اینجا که بازی کنید          ...
22 فروردين 1394

سال نو مبارک

    سال نو مبارک  سنجد و سیب و سرکه       چند   تخم مرغ   رنگی             با   سمنو   و  سرکه   چه سفره یی قشنگی  با   یک  قرآن   زیبا          کنار   تنگ   ماهی  همراهش سیر و سبزه    چیده  شده  چه عالی    امسال بعد از چند سال برای سال تحویل خونه ی خودمون بودیم و شبش هم خانواده ی بابا از ماکو تشریف آوردن شهر ما و شام رو دور هم خوردیم و چون لحضه ی سال تحویل امسا...
17 فروردين 1394